کد مطلب:222 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:360

احکام تقلید
(مسأله 1) بر هر مكلفی واجب است تكالیف شریعت اسلام را آن چنانكه متوجه او می باشد انجام دهد. شرایط تكلیف چند چیز است:



الف ـ «بلوغ»; نشانه بالغ شدن دختر یا پسر یكی از سه چیز است:



اوّل: روییدن موی زبر و درشت زیر شكم و بالای عورت. دوم: بیرون آمدن منی در خواب یا بیداری. سوم: برای پسر تمام شدن پانزده سال قمری ـ هر چند وقتی سیزده سال او تمام شد، خوب است بنابر احتیاط مستحب واجبات را بجا آورد و از كارهای حرام اجتناب كند و زنهای نامحرم نیز خودشان را از او بپوشانند ـ و برای دختر تمام شدن نه سال قمری، و اگر سن دختر معلوم نباشد و آبستن شود یا خونی ببیند كه صفات حیض را داشته باشد، حكم می شود كه قبلاً بالغ شده است.



ب ـ «عقل»; پس دیوانه تكلیفی ندارد.



ج ـ «توانایی انجام تكلیف و اختیار»; پس شخصی كه به طور كلّی از انجام وظایف خود عاجز است، تكلیفی ندارد.



(مسأله 2) روییدن موی درشت در صورت، پشت لب، سینه و زیر بغل و نیز درشت شدن صدا و مانند اینها نشانه بالغ شدن نیست مگر این كه، انسان به واسطه اینها به بالغ شدن خود اطمینان یابد.



(مسأله 3) اگر پسری به گمان این كه فقط تمام شدن پانزده سال علامت بلوغ است به تكالیف خود عمل نكرده باشد، و بعد بفهمد كه قبل از پانزده سالگی یكی از علائم بلوغ در او وجود داشته است، باید هر مقدار از نمازها و روزه ها و اعمالی را كه می داند بر او واجب بوده و بجا نیاورده قضا نماید و یا بجا آورد. ولی، مقداری را كه شك دارد لازم نیست قضا كند; هر چند خوب است به مقداری قضا نماید كه اطمینان پیدا كند



[6]

قضای آنچه را كه ترك شده بجا آورده است.



(مسأله 4) مسلمان باید به اصول دین یقین حاصل كند و یقین از هر راهی آمده باشد كفایت می كند ولی، در احكام غیر ضروری و غیر یقینی دین باید یا خود مجتهد باشد كه بتواند احكام را از روی دلیل به دست آورد یا از مجتهد تقلید كند، یعنی به دستور او عمل نماید، یا از راه احتیاط به گونه ای به وظیفه خود عمل نماید كه یقین كند تكلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام بدانند و عده ای دیگر بگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستـحب بدانند آن را بجا آورد، پس بر كسانی كه مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل كنند، واجب است از مجتهد جامع الشرایط تقلید نمایند.



(مسأله 5) مرد یا زنی كه به درجه اجتهاد رسیده یعنی می تواند احكام شرعی را از روی ادله آن استنباط نماید جایز نیست از دیگری تقلید نماید; ولی اگر فقط در بعضی از مسائل مجتهد باشد، باید در بقیه مسائل از مجتهد جامع الشرایط تقلید كند، و یا به احتیاط عمل نماید. همچنین كسی كه هنوز به درجه اجتهاد نرسیده، نباید در مسائل شرعی فتوی دهد، و چنانچه بدون داشتن قدرت استنباط در مسأله ای فتوی دهد، مسئول اعمال خود و تمام كسانی است كه ناآگاهانه به گفته او عمل می كنند.



(مسأله 6) تقلید در احكام، این است كه در حین عمل تصمیم و التزام داشته باشد به احكامی كه مجتهد از ادله شرعی استنباط كرده است و تقلید به این معنا، موضوع جواز یا وجوب بقاء بر تقلید میت وعدم جواز عدول از تقلید مجتهد زنده به مجتهد زنده دیگر است. و از مجتهدی باید تقلید كرد كه بالغ، عاقل، شیعه دوازده امامی، حلال زاده، زنده، عادل و اعلم باشد (یعنی در فهمیدن حكم خدا از ادله شرعی و درك موضوعات از تمام مجتهدین زمان خود استادتر باشد) و همچنین بنابر احتیاط واجب مرد باشد و حریص به دنیا نباشد.



(مسأله 7) با توجه به گستردگی رشته های فقه و تخصصی بودن آنها، اگر در بین چند مجتهد هر كدام در یك یا چند رشته از مسائل فقهی از دیگران اعلم باشند، وجوب تقلید از آنها در همان رشته یا رشته های معیّن است .



(مسأله 8) عدالت، ملكه انجام واجبات و ترك محرمات است، و به وسیله حسن



[7]

ظاهر شناخته می شود، و با شهادت دو مرد عادل یا شیاع مفید علم و یا هر طریق عقلایی كه موجب اطمینان گردد ثابت می شود.



(مسأله 9) مجتهد و اعلم را از سه راه می توان شناخت:



اوّل: خود انسان اطمینان كند، مثل آن كه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را تشخیص دهد و یا از خبر دادن شخص مورد اعتماد و آگاهی به اعلم بودن او اطمینان یابد.



دوم: دو نفر عالم عادل كه می توانند مجتهد اعلم را تشخیص دهند، مجتهد یا اعلم بودن كسی را تصدیق كنند، به شرط آن كه دو نفر عالم عادل دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند.



سوم: عدّه ای از اهل علم كه می توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفته آنان اطمینان پیدا می شود، مجتهد یا اعلم بودن كسی را تصدیق كنند .



(مسأله 10) اگر شناختن اعلم مشكل باشد، به احتیاط واجب باید از كسی تقلید كند كه گمان به اعلم بودن او دارد، بلكه اگر احتمال ضعیفی هم بدهد كه كسی اعلم است و بداند دیگری از او اعلم نیست، به احتیاط واجب باید از او تقلید نماید. و اگر چند نفر در نظر او اعلم از دیگران و با یكدیگر مساوی باشند، باید از یكی از آنان تقلید كند و به احتیاط مستحب از پرهیزگارترین و با تقواترین آنها تقلید كند.



(مسأله 11) به دست آوردن فتوی (یعنی حكمی كه مجتهد از ادله استنباط كرده است) به یكی از چهار راه ذیل امكان پذیر است:



اوّل: شنیدن از خود مجتهد. دوم: شنیدن از دو نفر عادل كه فتوای مجتهد را نقل می كنند. سوم: شنیدن از كسی كه مورد اطمینان و راستگو است. چهارم: دیدن در رساله مجتهد در صورتی كه انسان به درستی آن رساله اطمینان داشته باشد و یا ملاحظه دست خط او و یا هر راه عقلایی دیگر كه انسان به آن اعتماد و اطمینان داشته باشد.



(مسأله 12) تا انسان یقین نكند كه فتوای مجتهد عوض شده است، می تواند به آنچه در رساله او نوشته شده عمل نماید. و اگر احتمال دهد كه فتوای او عوض شده، جستجو لازم نیست.



(مسأله 13) اگر مجتهد اعلم در مسأله ای فتوی دهد، مُقلّدِ آن مجتهد (یعنی كسی كه از آن مجتهد تقلید می كند) نمی تواند در آن مسأله به فتوای مجتهد دیگر عمل كند. ولی، اگر فتوی ندهد و بفرماید: «احتیاط آن است كه فلان طور عمل شود» مثلاً بفرماید:



[8]

«احتیاط آن است كه در ركعت سوم و چهارم نماز سه مرتبه تسبیحات اربعه (یعنی: سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُ للهِ وَلا إلهَ إلاّ اللهُ وَاللهُ أكْبَرُ) بگویند»، مقلد باید یا به این احتیاط ـ كه آن را احتیاط واجب می گویند ـ عمل كند و سه مرتبه بگوید، یا بنابر اقوی به فتوای مجتهدی كه علم او از مجتهد اعلم كمتر و از مجتهدهای دیگر بیشتر است عمل نماید; پس اگر او یك مرتبه گفتن را كافی بداند می تواند یك مرتبه بگوید، و همچنین است اگر مجتهد اعلم بفرماید: «مسأله محلّ تأمّل یا محلّ اشكال است».



(مسأله 14) اگر مجتهد اعلم بعد از آن كه در مسأله ای فتوی داده احتیاط كند ـ مثلاً بفرماید: «ظرف نجس را كه یك مرتبه در آب كُر بشویند پاك می شود، اگرچه احتیاط آن است كه سه مرتبه بشویند» ـ مقلد او نمی تواند در آن مسأله به فتوای مجتهد دیگر رفتار كند بلكه، باید یا به فتوی عمل كند یا به احتیاط بعد از فتوی كه آن را احتیاط مستحب می گویند عمل نماید، مگر آن كه فتوای آن مجتهد نزدیك تر به احتیاط باشد.



(مسأله 15) اگر مقلّدی كه اهل فضل و آگاه به فقه است در مسأله ای یقین و یا ظن پیدا كند كه نظر مرجع تقلید او خلاف واقع می باشد، نمی تواند در آن مسأله از او تقلید نماید.



(مسأله 16) تقلید از میّت ابتداءً جایز نیست ولی، بقاء بر تقلید میّت در صورتی كه مجتهد زنده اعلم از او نباشد اشكال ندارد. و اگر مجتهد میّت اعلم از مجتهد زنده باشد، بقاء واجب است. و در صورت تساوی مجتهد زنده و میت در علم، بین بقاء بر تقلید میت و رجوع به زنده مخیر است; گرچه رجوع به مجتهد زنده بهتر و مطابق با احتیاط است. و باید بقاء بر تقلید میّت به فتوای مجتهد زنده باشد. و اگر كسی در هنگام عمل التزام و تصمیم به عمل به فتوای مجتهد داشته است، برای بقاء در آن مسأله كافی است، هر چند در زمان حیات وی به فتوای او عمل نكرده باشد.



(مسأله 17) اگر مقلد در مسأله ای به فتوای مجتهدی عمل كند و بعد از مردن او در همان مسأله به فتوای مجتهد زنده عمل كند، نمی تواند دوباره آن را مطابق فتوای مجتهدی كه از دنیا رفته است انجام دهد; مگر این كه مجتهد میت اعلم باشد كه در این صورت رجوع واجب است. ولی، اگر مجتهد زنده در مسأله ای فتوی ندهد و احتیاط نماید و مقلد مدتی به آن احتیاط عمل نماید; و از عزم و تصمیم بر تقلید از مجتهد میّت



[9]

در این مسأله بر نگشته باشد ـ هر چند به فتوای او عمل نكرده باشد ـ دوباره می تواند به فتوای مجتهدی كه از دنیا رفته عمل نماید. مثلاً اگر مجتهدی گفتن یك مرتبه (سُبْحانَ الله وَالْحَمْدُ للهِ وَلا إلهَ إلاّ اللهُ وَاللهُ أَكْبَرُ) را در ركعت سوم و چهارم نماز كافی بداند، چنانچه آن مجتهد از دنیا برود و مجتهد زنده احتیاط واجب را در سه مرتبه گفتن بداند و مقلد مدّتی به این احتیاط عمل كند و سه مرتبه بگوید، در صورتی كه از عزم و تصمیم بر تقلید از مجتهد میت در این مسأله برنگشته باشد، دوباره می تواند به فتوای مجتهدی كه از دنیا رفته برگردد و یك مرتبه بگوید.



(مسأله 18) بنابر احتیاط عدول از مجتهد زنده به مجتهد زنده دیگر جایز نیست، مگر این كه مجتهد دوم اعلم باشد كه در این صورت عدول واجب است.



(مسأله 19) واجب است انسان مسایلی را كه غالباً به آنها احتیاج دارد یاد بگیرد.



(مسأله 20) اگر برای انسان مسأله ای پیش آید كه حكم آن را نمی داند، می تواند صبر كند تا فتوای مجتهد اعلم را به دست آورد، یا اگر احتیاط ممكن است به احتیاط عمل نماید بلكه، اگر احتیاط ممكن نباشد و از انجام عمل محذوری لازم نیاید، می تواند عمل را بجا آورد امّا، اگر معلوم شد كه عمل او مخالف واقع یا فتوای مجتهد اعلم بوده، باید دوباره آن را انجام دهد.



(مسأله 21) اگر كسی فتوای مجتهدی را به دیگری بگوید، چنانچه فتوای آن مجتهد تغییر كند، لازم نیست به او خبر دهد كه فتوی تغییر كرده ولی، اگر بعد از گفتن فتوی بفهمد اشتباه كرده، در صورت امكان، باید اشتباه را برطرف كند.



(مسأله 22) اگر مكلف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد، در صورتی اعمال او صحیح است كه بفهمد یا احتمال دهد به وظیفه واقعی خود رفتار كرده است، یا عمل او با فتوای مجتهدی مطابق باشد كه فعلاً باید از او تقلید كند، و یا عمل او مطابق با احتیاط باشد گرچه مطابقت اعمال با فتوای مجتهدی كه قبلاً وظیفه اش تقلید از او بوده كافی است. و در صورتی كه احتمال نمی دهد به وظیفه واقعی یا مطابق فتوای مجتهد فعلی یا قبلی عمل كرده است، باید مقداری را كه با آن یقین به برائت پیدا می كند قضا نماید اگرچه اكتفا به قضای مقدار متیقن آن بعید نیست.



(مسأله 23) در صورتی كه رأی مجتهد تغییر كند مقلد نمی تواند بر رأی قبلی



[10]

مجتهد باقی بماند، و اگر شك كند كه رأی مجتهد تغییر كرده است یا نه، می تواند تا مشخص شدن آن بر رأی قبلی باقی بماند.